بسم الله...
روزها و شب ها به سرعت گذشت...
تاسوعا هم رسید...
غروب روز هشتم که می شود، غم عجیبی قلبت را فرا می گیرد و تویی و آه های عمیق و پی در پی...
و به این فکر میکنی که قلب مولایت در فشار است و تو نیز در قلبت ذره ای سنگینی حس میکنی و بیقراری، مولایت چه می کشد...
غریب نیست اینکه بزرگان سفارش کرده اند این شب ها و روزها را برایش دعا کنیم و برای سلامتیش صدقه بدهیم...
مولای من!
کی میرسد روزی که انتقام جدت را بگیری و مرهمی بر دل سوختگان حسینی بگذاری...
مرهمی بر دل آنان که یاد کوچه و مادر و درد پهلو جان به لبشان کرده...
مرهمی بر دل آنان که غربت علی برایشان درد دارد... مرهمی بر دل آنانکه چشم انتظارند تا نماز را در صحن و سرای باصفای ائمه ی بقیع برپا کنند...
اصلا همه ی این ها به کنار...
مرهمی برای دل پر درد خودتان...
الهی!
عجل فرجه و سهل مخرجه واجعلنا من خیر أعوانه و أنصاره و المستشهدین بین یدیه بحق اباالفضل العباس علیه السلام...
- ۹۳/۰۸/۱۱